همیشه نگران خودم هستم!
مسعود ده نمکی متولد 1348 ، فیمساز ، روزنامه نگار و کارگردان اهل ایران است. او متولد شهر اهر است و پدرش متولد ده نمک در شهر اراک می باشد به همین علت فامیلی اش ده نمکی است. اولین فیلم مستندش را در سال 1383 با نام فقر و فحشا ساخته است و اولین فیلم سینمایی اش اخراجی ها در سال 1386 می باشد. گفتوگو با مسعود دهنمکی کار سادهای نیست اما او آدم سختی هم نیست، کافیست اعتماد کند و بداند کسی با او و فیلمهایش مشکل شخصی ندارد و با غرض به این پدیده سینمای ایران نمیگردد. دهنمکی در این گفتوگو به تجاربی که از طریق فیلمسازی به دست آورده و ارتباط گستردهای که این بار با ابزار سینما با مردم برقرار کرده اشاره کرده است . او در کنار آن به دغدغههایش در سینمای دفاع مقدس و تفاوت نگاههایی که در این سینما رایج است و معمولاً به محل اختلافنظر تبدیل می شود اشاره کرده است ، او همچنین درباره شائبههایی که پیرامون حضورش در سینما وجود دارد و معمولاً در جایگاه نقد او و آثارش از این حاشیهها بهعنوان دستاویز حمله به او مورد استفاده قرار می گیرند صحبت کرده است.
مسعود دهنمکی مسیری را در سینمای ایران هموار کرد که حالا همه دربارهاش بحث میکنند. که چگونه میتوان با مضمون دفاع مقدس فیلم ساخت و مخاطب انبوهی را به سالنهای سینما جذب کرد چه رازی در فیلمسازی شما وجود دارد که میتواند مردم را به سالن سینما بیاورید؟
راستش من اگر بخواهم واقعیت را بگویم و طفره نروم باید بگویم که این لطف خداست ، یعنی خودم نگاه کارشناسانهای به این قضیه ندارم البته این موفقیتها جای تحلیل دارد و تا به امروز هم به طور مناسب تحلیل نشده همانطورکه آقای حاتمیکیا هم در جایی به این نکته اشاره کرد که به جای اینکه بیایید فیلمهای دهنمکی را نادیده بگیرید و هدف موفقیتش را به یک حاشیه ربط بدهید بیایید بررسی کنید و ببینید که چرا این اتفاق میافتد ، اگر یک اتفاق تصادفی باشد یک بار رخ میدهد و نه چندین بار ، در مستند این اتفاق میافتد پس در سینمایی نباید اتفاق بیفتد که میافتد و در کار طنز نمود پیدا میکند در کار جدی نباید نمود یابد که نمودار می شود .
یعنی شما به تحلیل مشخصی از این تداوم موفقیت نرسیدهاید ؟
همانطورکه گفتم بخشی از این ماجرا به این برمیگردد که خدا به ما نگاه میکند و میبیند ما غریبیم. (تعز من تشاء و تذل من تشا ) خداوند وقتی میبیند آدم کسی را به جز خودش ندارد سعی میکند با لطف خودش آن خلا را پر کند .
اما جز این ، به هرحال در فیلمسازی به روشی برای دستیابی به مخاطب رسیدهاید که همه این روش نمیتواند از ناخودآگاه شما بیاید ؟
بله ، در کنار همه خلأها و نادیدهانگاریها رفتن به سمت طرح ناگفتهها و احترام قائل شدن برای مخاطب برای من اصل است . یک اثر وقتی پر مخاطب می شود که شاخصههای مختلفی داشته باشد .یکی از آنها حرف زمانه رو زدن است یعنی حرفها را توی فیلمساز در فیلم متن مطرح کنی که سالها بعد ممکن است یک نفر آن را در فیلمش بگنجاند یا بعد از آنکه بابش باز شد به سراغ آن برود و معتقدم اخراجیها نگاه و حرف نویی داشت حالا بعضیها این را نمیخواهند بپذیرند یا روی این نکته زوم میکنند که غالب آن دنبالهرو یک طنز دیگر بوده است . حرف من اینست که اگر آن فیلم هم چنین پتانسیلی داشت استقبال شگفتی که از فیلم من شد برایش اتفاق میافتد گرچه من ارزشهای آن فیلم را نفی نمیکنم منظور من اینست که آن فیلم در یک جایگاه دیگر قرار دارد . من اصولاً به سینمایی معتقدم که برآمده از واقعیت های جامعه باشد ضمن آنکه مردم را جذب کنند چراکه معتقدم جذابیت جزو ویژگیهای سینماست و نباید به معادله فیلمسازی و مخاطب یکطرفه نگاه کرد و گفت ما فیلمی را میسازیم مردم دوست داشته باشند ببینند و دوست نداشتن آن را نبینند .
یعنی از اساس فقط فیلمی را قبول دارید که برای مخاطب ساخته می شود؟
بله ، تعریف سینما براساس مباحث آکادمیک بر سه ضلع صنعت ، رسانه و هنر استوار است . ضلع صنعتیاش جذب مخاطب و گردش اقتصادی است . ضلع هنریاش همان مباحث تکنیکال یک فیلم است و ضلع رسانهایاش آن چیزی است که قرار است به مخاطب منتقل کنند . اینکه شما فیلمی بسازی که مخاطب نداشته باشد به نظر من سینما نیست و چیز دیگری است . شاید هم یک نگاه گلخانهای و چنین اثری حاکم باشد.
من بخشی از اتفاقی به نام اخراجیها را ناشی از مطرح نشدن حرفهایم میدانم که مردم از واقعیتهای اجتماعی دفاع مقدس میدانستند ولی سینماگران به سمت آنها نمیرفتند ؟
بله ، من هم اشاره کردم که این در دیده شدن فیلمهای من تاثیر دارد چراکه زاویه نگاه و ورود هر کس به یک ماجرای یک قصه متفاوت است .
شما به احترام به مخاطب اشاره کردید . در سینما این قضیه محل مناقشه است . یعنی آنچه مخالفین شما در مواجهه با کارهایتان مطرح میکنند و موافقین شما دفاع می کنند مرز و جایگاه احترام به مخاطب در سینما از نظر شما کدام قرار دارد ؟ بگذارید رک و صریح عرض کنم برخی میگویند دهنمکی با یکسری سوژه و مضمون وارد سینما شده و مردم را جذب کرده . سوژههایی که اگر بگذارند هر فیلمساز دیگری هم درباره آنها فیلم بسازد میتواند ؟ آیا واقعاً اینگونه است ؟ حتی برخی از منتقدان موفقیت شما را به بعضی فیلمسازان قبل از انقلاب و نوع سینمای مخاطب پسندی که داشتند تشبیه می کنند ؟
بارها دیدم دوستانی که این حرف را مطرح میکنند و اینجا پشت میز خود بهعنوان بهاصطلاح منتقد مخالف فیلم من مینویسند در یک موقعیت مشابه از جذب مخاطب و پرفروش بودن فیلم دیگر دفاع می کنند، چگونه است که وقتی فیلم ایدهآل آنها مخاطب دارد آن مخاطب عوام نیست و فهیم است اما به دیگران که میرسد پای نگاه پوپولیستی و عامه پسند به میان کشیده می شود. راستش من این حرفها را قبول ندارم چون هر فیلمسازی آرزو دارد فیلمش با مردم ارتباط برقرار کند و پرمخاطب شود یکی از فیلمسازان درجه یک کشور به من گفت این آرزوی همه ماست که فیلممان اینگونه با مردم ارتباط برقرار کند و حالا تو در فیلم اولت این اتفاق افتاده است.
البته این استقبال مردمی در فیلم دوم سوم چهارم و پنجم هم ادامه پیدا کرد و نشان داد که فراتر از یک اتفاق است ؟
منکه اصولاً نگاه دوستان و قبول ندارم گرچه به این هم معتقدم که هر فیلم پرفروشی الزاماً فیلم خوبی نیست . اما مسئله این است که مضمون مناسب و متعالی وجود دارد اما هنر آنجاست که بتوانید این مضامین را با زبان عامه فهم مطرح کنید ، حتی مثنوی معنوی هم از زبان طنز و قصهگویی بهره برده است و مفاهیم عالی عرفانی را به شعر تبدیل کرده و حتی به خطوط قرمز هم وارد شده ، آیا شما میتوانید بگویید که مولانا آدم بیسوادی است یا پوپولیستی است؟ اینگونه نیست چون امروز هم بسیاری از آن مفاهیم به فراخور فهم مخاطب درک می شود.
یعنی از نظر شما هنر سخنور یا هنرمند اینست که با زبان خیلی ساده و روان ، بسیاری از مفاهیم را به مردم منتقل کند… ولی در فیلم های شما هر دو بعد مفهومی و قصهگویی به اندازه عمل کرده اند ؟
تلاش من بر این بوده و به نظرم به همین دلیل فیلمهای من با تودههای وسیع مردم ارتباط برقرار کرده . هنر بزرگتر اینست که شما بتوانید لایه لایه حرف بزنی ، یعنی بخشی از مخاطب به فراخور فهم خودش با بخشی از قصه درگیر شود و بخشی دیگر از مخاطب با مفاهیم ارائه شده . این را هم بگویم که من اصلاً توقع ندارم بعضی از آدمها که این حرفها را درباره من و فیلمهایم میزنن همه آنچه را مطرح کردهام بفهمند اما معتقدم مردم ما خیلی از مفاهیم ارائهشده در فیلمهای من را فهمیدهاند . قصد تقابل هم ندارم و فکر میکنم در دعوا و مجادله لااقل درباره فیلم های من تمام شده است من دیگر با این دوستان جدل کلامی ندارم و ازین به بعد هم نخواهم داشت . الان هم که با شما صحبت می کنم دنبال بحث ژورنالیستی نیستم ولی بههرحال چه اینها را درک بکنند و چه درک نکنن من در فیلمهایم سعی میکنم مفاهیم پیچیده را ساده سازی کنم و مطمئنم این دوستان اگر با نگاه فطری به فیلم نگاه می کنند هیچ وقت این حرفها را نمیزنند.
چرا معتقدید که مردم فیلم های شما یا به عبارت بهتر ، نگاه شما در فیلمهایتان را میپسندند و با این نگاه ارتباط برقرار میکنند اما عدهای آن را نمیپسندند؟
میگویند چون غرض آمد هنر پوشیده شد ، صد حجاب از دل بسوی دیده شد … به نظرم آنها با حجابی که جلوی دید آنها را گرفته فیلم من را نگاه میکنند ، نوعی پیشداوری که نسبت به من کارگردان دارند و با ذهنیتی ازپیشتعیینشده به مضامینی که آنها را مطرح میکنم نزدیک میشوند. خب طبیعی است که وقتی حواس آدم به آنچه به او گفته می شود و گوینده حرف معطوف نشود، چیزی متوجه نمیشود.
.
.
.
در ادامه، گفت و گو کامل محمود گبرلو با مسعود ده نمکی را در یک فایل pdf برای شما آماده کرده ایم، که از لینک زیر می توانید دانلود نمایید.
دانلود فایل گفت و گو محمود گبرلو با مسعود ده نمکی در برنامه هفت
0 دیدگاه